امام حسن عسگری (ع) بهترین الگوی جوانان
---------------------------------------------
این روزها متعلق به امام عسگرى (سلامالله علیه) است، که می تواند الگوى همهى مؤمنان، بخصوص جوانان باشد. این امامى که موافقان، شیعیان، مخالفان، غیر معتقدان، همه، شهادت دادند و اعتراف کردند به فضل او، به علم او، به تقواى او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختىها، این انسان بزرگ، این شخصیت باشکوه، وقتى به شهادت رسید، فقط بیست و هشت سال داشت. در تاریخ پرافتخار شیعه، این نمونهها را کم نداریم. پدر امام زمان عزیز ما با آن همه فضیلت، با آن همه مقامات، با آن همه کرامات، وقتى با سم و جنایت دشمنان از دنیا رفت، فقط بیست و هشت سال داشت؛ این می شود الگو؛ جوان احساس می کند یک نمونهى عالى در مقابل چشم دارد. آن امام بزرگوار، جوادالائمه (علیهالسّلام) است که در بیست و پنج سالگى شهید شده است؛ این امام عسگرى (علیه الصّلاة و السّلام) است که در بیست و هشت سالگى به شهادت رسیده است؛ و این همه فضیلت، این همه مکرمت، این همه عظمت، که نه فقط ما به آنها قائلیم و مترنّمیم، بلکه دشمنانشان، مخالفانشان، کسانى که اعتقاد به امامت آنها نداشتند، همه اعتراف کردند.
مجاهد و شهیدان راه خدا، الگوی جوانان
---------------------------------------------
هر جوانى که با انگیزهاى، با یک ایمان مقدس و پاکى حرکت کرد، از خانهى خود، از راحتى خود، از آغوش پدر و مادر خود، از هواى خنک در گرماى تابستان، از محیط گرم و نرم در سرماى زمستان دل کَند و رفت در دل آن حوادث خونین، پر اضطراب و پر وحشت، تن خود و جان خود را کف دست گرفت تا در برابر تکلیف و وظیفه فدا کند، او یک الگوست.... امثال ما افرادى که پا به سن گذاشتهایم و پیرمرد شدهایم، لذت ما از دیدن اینها، یک لذت قلبى است؛ اما جوانها علاوهى بر این احتظاظ روحى و قلبى، درس می گیرند، الگو می گیرند. و شهداى ما زندهاند؛ همچنان که خداى متعال خبر داده است: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ » ( (ای پیامبر) هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند مردگانند، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.) (1) پیش خداى متعالند، زنده هستند، مشرِف بر این عالَمند، حوادث را مىبینند، سرنوشتها را مىبینند، اعمال من و شما را مىبینند. آن وقتى که پاى ما به سنگى بخورد، آن وقتى که نتوانیم خودمان را درست هدایت کنیم، اداره کنیم، زمین بخوریم، آنها نگران می شوند. آن وقتى که می فهمیم، مىبینیم، محکم قدم برمیداریم، راه را مستقیم حرکت می کنیم، به هدف نزدیک می شویم، آنها خوشحال می شوند. آن وقتى که ملت ایران در یک عرصهاى پیروز می شود، آن ارواح طیبه به احتظاظ در مىآیند... یک ملت با این هماهنگى، با این شکوه، با وجود این همه سختى در راه، در حرکت، با وجود این همه دشمنىهاى خباثتآلود و عنادآمیز، باز وقتى اینجور محکم حرکت می کند، گامها را محکم برمی دارد، به سمت هدف پیش می رود، آنها خوشحال می شوند؛ روح مطهر امام خوشحال می شود، ارواح طیبهى شهدا خوشحال می شوند. نه اینکه بخواهیم صحنه را برخلاف واقع تصویر کنیم؛ عین واقعیت همین است که عرض کردم.
نظرات شما عزیزان: